سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نماز قلم درسجاده سفید بر مهر دیوانه ای

صفحه خانگی پارسی یار درباره

آغوش خدا

آغوش خدا

آب و گلم از دست توست، خود روح دمیدی بر گلم

از چه رو رخ می‎کنی پنهان، از من، من که جرمم تو وعبدی حقیرم

زنم شب بوسه‎ای هر شب با پیشانی بر رخت ای خدا

توئی در سجاده و جام این دیوانه و می‎ خوار? هر شب

بر این بر آب ده جوابی که خرابم زانو زنم، سجده روم هم در نمازم

خدای می‎ بنوشان بر من و وصله بکن، خدایم کن که دائم در نیازمم

ای خدا من از توام، تو با منی، من سوی تو آیم شبی

آن شب کنارش می‎ گذار، تابی که نیست، حالا در آغوشم  بگیر

من از توام، تو را می‎خواهم، به سوی تو می‎خوام بیام

زندان تن بگشا ز روح      با (... ن) دوران می‎آیم

چرا نه در پی عزم دیار خود باشم

چرا نه خاک سرکوی یار خود باشم                    

     

               بهلول زمانه (محمد جلیل) 25/6/84